مرد من دوستت دارم....
سلام عزیز دلم ، پسر مهربون و فهمیده من
شرمنده ام عزیزم که نمیتونم زیاد برات بنویسم ، آخه این روزها هم کارم زیاده و هم اینکه
یه کم حال و روزم خوش نیست . فدای دل مهربونت بشم که همش برام دعا میکنی .
هردومون حساااااااابی دلتنگ بابایی هستیم تو که چشمت به عکس بابایی میخوری همچین
صدات از بغض دورگه میشه ولی هی سعی میکنی گریه نکنی آخه یه شب که خیلی غصه دار
بودی گفتم مامانی اگه تو گریه کنی منم گریه میکنم و بعد از اون مرد کوچک من مواظب مامانشه
که مبادا مامانی هم غصه دار بشه .
خدایا شکرت
خدای خوبم ممنون که همچین نعمتی رو نصیبم کردی ، کمکم کن مادری رو در حقش به بهترین
شکل انجام بدم .
محمدرضای نازنینم ، تو و پدرت همه زندگی من هستین و من همه زندگیم رو به دستهای
مهربونترینم خدای نازم میسپرم تا همیشه شما رو برای من نگهداره .
دوستتون دارم تا بینهایت...................
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی