هوای گرم و ما بدون سوژه
سلام عزیز دلم
از بس که این روزها گرمه و ما بیکار توی خونه میشینیم هیچ چیز خاصی برای گفتن پیدا نمیشه.
شکر خدا زندگی میگذره ، از پنج شنبه صبح رفتیم خونه مانا و امروز صبح برگشتیم .
من هم که دنبال دکتر و سونو و آزمایشم بودم که فعلا سونو گفته سالمم و مشکلی ندارم حالا
باید صبر کنم تا نتیجه آزمایش بیاد.
شما این چند روز خونه مانا یک دل سیر آب بازی کردی و در ضمن پشه های بدجنس متوجه شدن
که چقدر خوشمزه ای و بهت رحم نکردن و حسابی دست و پاتو خوردن . البته من هم دیشب دیگه
طاقت نیاوردم و تار و مارشون کردم.
الان هم شما روی مبل خوابیدی و من هم چشمتو دور دیدم دارم بستنی میخورم.
بابایی هم که طفلک توی کربلا با گرمای وحشتناکه اونجا دست و پنجه نرم میکنه . خدا خودش
مراقبش باشه .
هردوتون رو بی نهاااااااااااااااااااااااااااااایت دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی