کربلا
سلام عزیز دلم
الان سومین روزیه که از هتل بیرون نرفتیم ، چون بیرون طوفان گرد و غبار بود ،
پسر گلم ، کربلا جدای اینکه مردمی داره که اصلا بهداشت و نظم و ترتیب ندارند آب و
هوای بسیار بدی داره ، عکسی که برات میذارم از همون پنجره ایه که قبلا عکس حرم
رو ازش گرفته بودم حالا میتونی مقایسه کنی ، در ضمن خونه های مردم هم معلومه که
چقدر وحشتناک زندگی میکنن .
راستش چند ماه پیش که دوست بابا خونه ما بود (همونی که از بابا خواست وارد این پروژه
بشه) بهش گفتم : آقای مهندس این همه جای خوش آب و هوا چرا بردیش عراق ، ایشون هم
جواب داد : خانم ، ما کارمون ساختن و آباد کردنه ، جایی که آباد باشه کاری نداریم.
من تمام سعی خودم رو میکنم که یک همراه خوب برای همسر مهربونم باشم ، شرایطش
رو درک کنم و با مدیریتم تو خونه کاری کنم که دلواپس ما نباشه و بتونه در کارش موفق
بشه .
همسر عزیزم :
دعا میکنم همیشه سالم باشی و مطمئنم با تلاشی که تو برای موفقیت در کارت و همینطور
تأمین رفاه ما میکنی خدای مهربون هم از تو خیلی راضیه و همینطور که همیشه بوده بعد از
این هم هیچوقت تو رو تنها نمیگذاره و هواتو داره .
خیلی دوستت داریم .