خدایا به خودت سپردمش
سلام پسر نازنینم
10 دقیقه ای میشه که بابایی سوار ماشین آژانس شد و رفت ترمینال تا بره برای تهران....
از اونجا هم همراه همکاراش پرواز دارن برای نجف ......
توی این اوضاع به هم ریخته ی عراق .... خدایا چی بگم .......
فقط میتونم بگم شکرت خدای مهربون ، شکرت میکنم برای همه نعماتی که به ما عطا
کردی .......
( همین الان بابایی اس ام اس داد که حرکت کردن برای تهران)
خدایا به خودت سپردمش ، خدایا ازت ممنونم ، همسری دلسوز و زحمتکش به من هدیه
کردی .......
محمدرضای من ، عزیزم
من به وجود پدرت افتخار میکنم و دعا میکنم که تو هم مثل پدرت بشی ......
خدایا خودت پشت و پناه همه مردهایی باش که دارند برای عقایدشون ، برای حفظ آبروی
خودشون و خانوادشون ، برای آسایش همسر و فرزندشون و .... تلاش میکنند .
.
.
.
دوستای مهربونم
عبادتون قبول .
تو رو خدا ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید.
التماس دعا.