محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

شازده کوچولو فرمانروای قلب من

یکه دیگه از اولین ها به همراه لوزه ی پسرم

1390/10/16 11:30
نویسنده : مامانی
131 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزترینم

محمدرضای شیرین زبون منماچ

دیروز (15 دی 90) شما برای اولین بار همراه غذات سبزی خوردی .

برات خورشت قیمه سیب زمینی درست کرده بودم که خیلیییییی دوست داری

چند پر گشنیز کنار بشقابت گذاشتم و گفتم همراه لقمه هات بخور ، اولش قبول

نمی کردی ولی برات توضیح دادم که شما هر روز که بزرگتر میشی باید غذاهای

مختلف و مواد غذایی جدید رو تجربه کنی و اونها رو به برنامه غذاییت اضافه کنی و

شما هم که اسیییییییییر منطق هستی و قبول کردی ، آفرین عزیز دلم.

از روزی که بهت گفتم باید مراقب غذاهام باشم و غذای چرب و چیلی نخورم

شما شدی آقا بالاسرم و همه حواست به غذا خوردن منه و کافیه دستم به

سمت کره و یا تخم مرغ آب پز بره : مامااااااااااااااااااااااان نخور ، چربیت میره بالاااااا.

الهی من فدای پرستار کوچولوم بشمماچقلب

راستی دیروز عصر بردمت دکتر ، نزدیک به یک ماهه که شما شبها به محض

اینکه خوابت میبره خروپفت شروع میشه و تا خود صبح راحت و عمیق نمیخوابیدی

طوری بود که برای چند لحظه ایست تنفسی داشتی و من مدام سرت رو

توی بغلم میگرفتم و هی جا به جات میکردم شاید حالتی پیدا کنم که راه گلوت

باز بشه ، البته از اولش اینقدر شدید و ترسناک نبود وگرنه من مامان بیخیالی

نیستم که بخوام یک ماه همچین چیزی رو ندید بگیرم ، پریشب که تا صبح

بالای سرت بودم تمام حواسم پی این بود که دلیلش رو بفهمم ، من عقیده

دارم بهترین پزشک بچه ها مادراشون هستن ، خلاصه بعد از کلی تفکر حدس

زدم که باید لوزه سومت مشکلی داشته برای همین هم در اسرع وقت بردمت

پیش دکترت و اون هم همینکه معاینه ات کرد گفت لوزه سومش از حالت طبیعی

بزرگتر شده و ملتهبه ، دوتا شربت و دوتا قطره داد تا استفاده کنی و گفت اگر

بعد از اتمام دارو باز هم علائمی داشت باید از لوزه اش عکس بگیریم و .......

چیزهای دیگه که دوست ندارم بهش فکر کنم . گفت پرهیز غذایی هم داری

دکتر فقط اسم سس رو فرصت کرد بهت بگه ولی شما دیشب پای تلفن به

همه گفتی من بستنی نباید بخورم ، کرانچی و چی توز و دنت شکلاتی و ...

نباید بخورم .

چقدر خوبه که خودت اینها رو حذف کردی ، البته من مدتهاست چیپس و پفک

برات نمیگیرم ولی دنت یار همیشگیه یخچال ماست.

خلاصه که عزیزم شما الان مرتب داروهات رو استفاده میکنی و کلی هم با مامانی

همکاری داری . دیشب از من خواستی که برات سوپ درست کنم ، از همونها

که چند روز قبل برای اولین بار خورده بودی و من هم با کمال میل اطاعت کردم

و الان در حال آماده شدنه .

دیشب من و بابایی کلی دعا کردیم که با همین داروها مشکلت برطرف بشه و

کار به جاهای دیگه که دکتر گفت کشیده نشه ، ان شاالله خدا همه بچه های

مریض رو شفا بده ، دختر کوچولویی به اسم انار که الان توی بیشتر وبلاگها

در مورد سوختگیه شدیدش نوشته شده هم به زودی به یک وضع مطلوب برسه و

پسر کوچولوی من هم در پناه خدای مهربون سلامت و تندرست باشه.

                                                                                         آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الهام مامان رامیلا
16 دی 90 20:58
سلام
انشالله که زود خوب میشه این شازده ما خودشم که حسابی یه پا دکتره می دونه چی بخوره چی نخوره عزیزم مواظب خودت باش خاله جون


سلام الهام جان
بچه های الان در هر زمینه ای تخصص دارن .
ممنون از محبتت.
مامان حسین
18 دی 90 10:06
افرين به محمدرضا جون که داروهاشو میخوره ...انشاله که زود زود حالش خوب بشه.


ممنون خاله جونم.
ثمین
18 دی 90 13:16
سلاااااااااااااااااااااااااام
دلم براتون تنگ شده بود، اومدم یه سلام کنم و برم


سلام عزیز دلم
قربونت برم ، ممنون .