دلم پیش همسریه
سلام
دلم یه جوریه ، اومدم اینجا بنویسم یه کم آروم بشم..............
بابایی فردا بلیط داره و قراره بیاد ، از این بابت خیلی خوشحالم
ولی توی این اوضاع عراق بدجوری دلم میلرزه ، الان هم که بهش
زنگ زدم تا یه حالی بپرسم گفت که تو راهه نجفه ، یه لحظه قلبم
ریخت ، گفته چون راهها رو بستند و صبح نمیتونست بره مجبور شده
الان راه بیافته ، یه راننده ای دارند که دو زبانه ست و همیشه رفت
و آمدهاشون با اونه ولی امشب ماشینش فقط تا یه جایی رو اجازه داشته
بره و بقیه مسیر رو با ماشین دیگه ای طی میکنه . شب هم یا میره ستاد
یا میره یه هنل...................
اصلا حال خوشی ندارم ، خدایا چرا اینقدر بی ظرفیت شدم .......
خدای مهربونم ، توکلم به توست.
همه مسافرها به سلامت به مقصد برسند ، همسری ما هم در پناه تو
به سلامت به خونه برسه.
آمین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی