محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

شازده کوچولو فرمانروای قلب من

خدایا بهم انرژی بده.........

1390/10/26 7:09
نویسنده : مامانی
1,262 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزترینم ، محمدرضای من

بابایی همین الان از خونه رفت که بره تهران . این لحظه ها انگاری

قلبم معلق میشه ، با رفتنش قلبم میخواد در بیاد ولی با بودن تو

دلیلی برای آروم شدن پیدا میکنه .

عشق به شما پدر و پسر همه وجود من رو پر کرده ، خیلی وقتها

برام سوال میشه که چه جوریه که آدم حاضر میشه همه زندگیشو

فدای یکی دیگه بکنه ، چه حس عجیبیه این دوست داشتن .

و حالا من به خاطر عشقهام حالم گرفته ست ، رفتن بابایی و فکر کردن

به پسر کوچولوم که دیروز اپتومتریست بهمون گفته که یه چشمش آستیگماته....

.

.

خدایا ناشکری نمیکنم ، دیشب که توی سایتهای پزشکی میگشتم با

پدر و مادرهایی برخورد کردم که جگرگوشه هاشون بیماریهای سخت و یا

لاعلاج دارند . ولی خداجونم خودت خوب میدونی که با همه اینها هیچ

پدر و مادری حاضر نیست خاری به پای فرزندش بره.........

خدااااااااااااااااااا..................

چرا اینقدر احساس ضعف میکنم...........

خدایا کمکم کن ، به قول رویاجون من همیشه به دیگران انرژی مثبت میدم

ولی خودم از کسی انرژی نمیگیرم و به قولش شارژ سرخودم ، و الان زمانیه

که باید با خودم کنار بیام ، به خودم بگم آروم باش ، چیزی نشده این همه بچه

عینک میزنن ..............

ولی دلم میگه حیفه چشمای خوشگل پسرم نیست؟؟؟؟؟؟

خدای مهربونم توکلمون به توست.

فردا قراره پسر قشنگم رو ببرم پیش چشم پزشک ( فردا ساعت 14 اولین

امتحان ترممه و من امروز فقط میتونم یه نگاهی به جزوه بندازم ، پسرم

از همه چیز مهمتره ولی خدا کنه توی درسم هم موفق بشم چون براش

وقت و انرژی گذاشتم در واقع این حق پسر و همسرمه).

نهایتش شاید پسرم رو ببرم تهران پیش پزشکان مجرب تر .

دوستای گلم بهم نخندین نگین حالا مگه چی شده ،از نظر من و همسرم

اگر کوچکترین مشکلی پیش بیاد باید اساسی پیگیرش بشیم و هر کاری

که لازمه و میشه انجام بدیم.

آستیگمات چیزی نیست که بخواد خودش از بین بره ، با لنز و جراحی

میشه کلا برطرفش کرد . عینک درمان این مشکل نیست و فقط برای

دید بهتره.

خدایا همه بچه ها رو در پناه خودت از بلایا مصون بدار.

                                                        آمین خدای مهربون من

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مریم (مامان نخودچی)
26 دی 90 7:19
سلام عزیزم صبح بخیر....
صبح به این زودی اینجا چیکار میکنی....
وای حالت درک میکنم...
منم از صبح که ساعت 6 بود بیدارم همش دلهره دارم، تپش قلب گرفتم...
راستی چشم پزشک خوب خواستی بگو...
ماآشنا داریم اخه خود منم عینک میزنم میخواستم لیزیک کنم....


سلام مریم جون
همسری رو بدرقه کردم و اومدم اینجا دلم وا بشه.
ممنون از محبتت عزیز دلم.
حتما لازم شد مزاحمت میشم.
مریم (مامان نخودچی)
26 دی 90 7:22
راستی بیا فصل جدید گداشتم....


اومدم...........
مامان نی نی آینده
26 دی 90 11:16
ماشالله به نی نی تون
منم با مطلبی به روزم بیایید


ممنون عزیزم
مامان زهرا نازنازی
26 دی 90 17:17


الهی آمین

عاشقانه هاتون مستدام


ممنون عزیز دلم.
مامان حسین
27 دی 90 10:47
عزیزم واقعا درکت میکنم . ولی نگران بودن ما چیزی را حل نمیکنه.
بوسسسسسسسس


ممنون از محبتت خانمی.
بوووووووووووس
مامان گیسو
27 دی 90 16:11
سلام عزیزم
ای بی وفااااااااااااااااااااا می خوام گریه کنم از دلتنگیت
من مشغول اسباب کشون هستم هیچ کس هم کمک من نیومد خیلی قشنگ اما فدای سرت

بابت این پست
ناراحت نباش عشقم
خدا رو شکر که این مسئله خیلی بزرگ نیست و با یه عینک برطرف می شه
منم دوران مدرسه عینک می زدم تازه همه می گفتن خیلی هم بهم می آد اینو با ابرو بالا انداختن و چشم نازک کردن تصور کن منو و بخون
الهی همیشه سلامت باشه این عشق من
ببوسش



سلام عزیییییییزم
شرمنده ام به خدا ، خیلی خیلی خیلی زیاد
خسته نباشی خواهر
ان شاالله به دل خوش
ای جووووونم همیییییشه خوشگل بودی و هستی
بوووووووووووووووووس
مامان گیسو
27 دی 90 16:12
ای وای یادم رفت
جای همسری خالی نباشه عزیزم


سلامت باشید خانمی
ملی مامانه میکاییل
27 دی 90 16:57
سلام
خوشم میاد خودت یه موضوع رو مطرح می کنی خودتم جوابه خودتو میدی ، پرواضحه که اینها بیشتر بهانه رفتنه جناب آقای همسری هستن ایشالله که جاش سبز باشه من نمی دونم عراقی ها خودشون مهندس ندارن میان مهندس های ما رو میبرن والا !!!
ای بابا دوست جون بیشتر بچه ها رو عینک تجویز می کنن اما کیه که بزنه بهعدشم بچه ها با عینک خوشگلتر می شن ایشالله که کاره محمد جونه ما به اونجا نمی کشه



سلام عزیز دلم
والا عراقیها نمیبرند ، ایرانیها دارن اونجا رو آباد میکنن ، این پروژه ها همه مال ایرانی هاست.....
در مورد عینک هم به خیر گذشت.