شب عید
سلام به روی ماه گل پسرم
عزیز دلم ، الان که دارم مینویسم شما و بابایی مست و مدهوش خوابیدین . آخه هردوتون
خیلی خسته بودید . بابایی قرار بود امروز ظهر برای ناهار بیاد پیشمون ولی از نجف مهمان
داشتن و جلسه و ..... واسه همین هم دیر اومد و ما هم به خستگیش رحم نکردیم و رفتیم
نصراوی برای خرید عید ، البته مثل دفعات قبل شما کلیییییییییییییییییی ما رو آزار دادی و ما هی
تحمل کردیم(داستان اذیتهات سر دراز داره و احتمالا رفتیم ایران برات مینویسم) ولی با تمام اینها
برای شما یک تاپ و یک تی شرت خوشگل و یه اسباب بازیه چینی خریدیم (شما الکی فقط پول
ناقابل ما رو به باد میدی) برای من هم بابایی یه کیف خرید که خیلی ازش خوشم اومده و هدیه
تولدم حساب شد و یه جفت ادکلن برای من و بابات و .... خریداری کردیم .
از هایپر مارکتش هم که طبق معمول سه تا نایلون جنس گرفتیم که خیلی جالبه هر دفعه حساب
ما میشه 70.000 و خورده ای دینار (ارزش پول ایران خیلی پایین اومده )بگذریم.......
به وقت کربلا ساعت 1.30 و تا آغاز سال جدید حدودا 6 ساعت و 40 دقیقه مونده .
اگر خدا بخواد قراره ساعت 6 صبح بریم حرم امام حسین ، پارسال چون نیمه شب بود و شما
خواب بودی قسمت نشد بر.....
مثل اینکه این پست باید نیمه کاره بمونه چون شما سرفه ات گرفته باید بیام پیشت.
خب
همه دوستای گلم پیشاپیش سال نوتون مبارک.
الهی همیشه سلامت و شاد باشید.