شب میلاد حضرت زینب (س)
سلام عزیز دلم
یه بار دیگه سال نو مبارک ، البته یه پست توی چرکنویست هست که روز اول عید نوشتم
ان شاالله رفتیم ایران کاملش میکنم .
امشب شب تولد حضرت زینبه و کربلا حسابی شلوغه ، البته ما فقط دور و بر حرم رو
میبینیم چون به خاطر اجلاس سران عرب که در بغداده امنیت برقرار نیست مثل روز
اول عید که ما توی حرم بودیم و چندتا خیابون اونورتر انفجار شد و 6 تا ایرانی
شهید شدند...................بگذریم.
امشب بابایی لطف کرد و ما رو برد بیرون برای خرید سوغات و کمی هم گردش
( همه ش از یه آب معدنی شروع شد ، طفلک گفت پسری رو هم با خودم ببرم من
هم گفتم که سه تایی بریم و بابای مهربون با تموم خستگیش قبول کرد ، آخه بابایی از
8 صبح تا 6 غروب کارگاهه) خلاصه رفتیم از جلوی هتلمون برای منشی های
دندونپزشکمون و همینطور مستاجرامون خرید کردیم ، بابایی خرید ها رو آورد توی
سوییت و دوباره راهی شدیم .
خیابونی که هتل ما رو به حرم وصل میکنه شارع شهدا نام داره ، توی بلوارش کلی
آب نما داره که شما خیلی دوستشون داری ، امشب یه کاغذی که اسم و مشخصات
روش نوشته بودیم و توی جیبت گذاشته بودیم برای وقت مبادا ، گرفتی دستت و
هی گفتی مامانی خیییااااااالت راحت من همیشه کنارتونم و گم نمیشم ، پس دیگه این
کاغذ لازم نیست و اون رو انداختی توی آب بعدش هم کار شما پدر و پسر این شد
که هی کاغذ رو نجات بدین دوباره غرقش کنین..
بعدش رفتیم طرف حرمین ، خیلی جالب بود طفلک عربها چشمشون به دنبال به همزبون یه
هموطن میگشت آخه اینجا هممممممممممه ایرانی بودند . نزدیک تل زینبیه خیلی شلوغ بود
ما هم کلیییییییی عکس گرفتیم ، بین الحرمین هم رفتیم ، به خاطر دل شما سوار ماشین برقی
شدیم بعد هم مایحتاج منزل رو خریداری کردیم و برگشتیم .
به من که خیلی خوش گذشت ، در ادامه مطلب چندتا از عکسهای امشب رو میزارم.
دوستای نازنینم ، سال نوی همگی مبارک ، عذرخواهی میکنم اگر خدمت نرسیدم به خاطر
اینه که من در طول روز اینترنت ندارم آخر شب وصل میشه و 7 صبح دوباره قطع ...
ان شاالله وقتی برگشتم ایران میام خدمتتون .
الان هم نمیدونم چرا اینترنت قطع شده ، حالا باید بیدار بمونم تا بیاد وگرنه هرچی نوشتم
میپره.(دیشب اینترنت وصل نشد )
تا سلامی دیگر ، بدرود .