جمعه و کباب
سلام عزیز دلم
به باباییت قول داده بودم تا برای جمعه هات برنامه ریزی کنم که حتما با روزهای دیگه
فرق داشته باشه ، در واقع یک آخر هفته خوب داشته باشی و کم کم اینو توی ذهنت
بزارم که در طول هفته باید تلاش و کار و درس و .... داشته باشی و جمعه ها روز تفریح و لذت و
رفع خستگی .
حالا از این حرفها من تونستم فقط کبابش رو ردیف کنم . یعنی جمعه ها حتما روی تراس
آتیش باربیکیو رو راه بندازم و یه کباب حسابی مهمونت کنم ، البته در کنارش ریختن آب توی
حوض کوچیکمون توسط شما و روشن کردن فواره هم هست که خیلی بهت لذت میده.
امروز هم روی قولم موندم . برات یه قزل آلا کباب کردم که واقعا فکرش رو هم نمیکردم تا این
حد بهت بچسبه و مزه اش رو دوست داشته باشی . اوج لذت من هم زمانی بود که میگفتی
مامان بوی کبابت بی نظیره ، میگفتی : مامان اگه یه نفر دیگه این ماهی رو تزیین میکرد شاید
قشنگ میشد ولی تزیینی که تو کردی با لیموترش خیلی خیلی قشنگ ترش کرده........
وااااااااااای خدای من
ممنونم از این نعمتی که بهم عطا کردی
وجود پسر شیرین زبون من ، برای من نهایت لطف خداست.
خدایا سپاسگزارم
پ ن : این چند روزی که خونه مانا بودی حسابی خوش گذروندی و جبران آپارتمان نشینی
رو کردی ، عکسهای مربوطه رو بعدا میزارم.
جمعه در ادامه مطلب
و این هم نازنین پسرم با دندونهای جدیدش