محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

شازده کوچولو فرمانروای قلب من

چقدر بد خوابیدم.....

1390/10/19 7:33
نویسنده : مامانی
164 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم

ببین چه مامان سحرخیزی داری ، ساعت12 خوابیدم ، 4.5 یهو از

خواب پریدم و بعد از اون باز هم پریشون حال شدم ، نمیدونم کی

دوباره خوابم برد ولی ساعت 6 که وقت داروهاته بلند شدم و دیگه

نخوابیدم ، نمازمو خوندم و یه صدقه ای انداختم تا دلم آروم بگیره.

دیشب همش خوابهای بد دیدم ، خواب دیدم دایی معین و مانا با

ماشین من رفتن بیرون و قتی برگشتن ماشینم به شکل وحشتناکی

داغون شده و همه جاش خونیه و دایی هم تمام سر و بدنش خونیه

حالا هی مانا میگه چیزی نشده ، دیدم خاله شهناز از مشهد اومده

ولی اینقدر پیر شده که یه کم پشتش خمیده ، خونه ما نزدیک فرودگاهه

و هر وقت هواپیما موتورش روشن بشه به وضوح میشنویم و از توی حیاط

بالا هم به فرودگاه مشرفیم ، خواب دیدم که یه هواپیمای عجیب داره

از روی باند بلند میشه و به صورت زیگزاگ میره تو هوا یه کپه ابر خیلیییی

سیاه تو آسمونه که وقتی هواپیما رفت توش یهو سقوط کرد و افتاد روی

مغازه های بازار و چقدر دیدن اینها و حس ترسش توی خواب واقعی بود

حواشی هم داشت ولی حال نوشتن ندارم ، وقتی بچه بودیم به ما میگفتن

خوابتون رو تعریف نکنید چون باطل میشه ، اون مال بچگی و رویاهای قشنگ بود

ولی الان همه رو تعریف کردم تا همش باطل بشه ، من همیشه از خواب دیدنم

میترسم البته خانواده هم از خوابهای من ترس دارن به قول بچه ها که میگن

روح تو همش در آینده میگرده...............

خدایا هرچی خیر و صلاحه برامون پیش بیار ، خدای مهربونم همیشه ازت خواستم

و الان هم با تمام وجودم ازت میخوام که هیچ وقت من رو در مسیر آزمایشت

قرار ندی ، خدایا من قدرت و تحمل ندارم ، خودت مواظبم باش خدای نازنینم.

آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مریم (مامان نخودچی)
19 دی 90 7:57
میبینم که مثل من مشتاق رمان خوانی هستی....
روزی دو تا سه تا فصل از رمان میزارم.....
خواستی به هم بگو بافتنی چی بدارم...اول چند تا عکسسسسسسسسسس زیبا....


آره مریم جون
دست گلت درد نکنه عزیزم.
مامان نفس طلایی
19 دی 90 10:43
انشالله خیره بد به دلت راه نده صدقه بذار منم خواب بد زیاد می بینم از اضطراب و فشار کاری هم هست دوست خوبم


ان شاالله
صدقه گذاشتم ، توکل به خدا.
مامان کیارش
19 دی 90 13:37
امان ازدست خوابهای بد....وقتی بیدار می شی دیگه حوصله هیچ چیز رو نداری .ان شااله که خوابت خیر باشه.


آره والله .
سلامت باشی عزیز دلم.
ملی مامانه میکاییل
20 دی 90 11:20
هههههههههههههههههههه
چه خوابه با حالی عینه فیلم جنگیه ای ول حافظه که همش یادت مونده من هیج خوابیم یادم نمی مونه می گن خون تو خواب باطله یعنی همش پرید بسکه هی می شینی فکر و خیال می کنی ، حالا خوبه محمد جون نمی ذاره چیزای چرب بخوری ...
خیر باشه ایشالله





واقعا یه فیلم بود.......
سلامت باشی عزیزم.
مامان ماهان
24 دی 90 16:14
وااااااااااااااااااااااای چه خوابی خیر باشه الهی


ان شاالله