محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

شازده کوچولو فرمانروای قلب من

انار کوچولو برگشت پیش فرشته ها.......

1390/10/30 17:37
نویسنده : مامانی
508 بازدید
اشتراک گذاری

حالم خیلی بده خیلیییییییییییییییی

دلم میخواد با صدای بلند گریه کنم ولی به خاطر دل پسر کوچولوم نمیتونم

خدایا به دل مامان انار صبر و قرار بده

اشکام نمیزارن بنویسم..................

6 بهمن تولد 2 سالگیش ..........

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مریم (مامان نخودچی)
30 دی 90 18:15
وای خواهر پس توهم خواندی .....
منم دارم دق میکنم....
دارم میمیرم.....
اشکام امونمو بریدن....


آره عزیزم خیلی حالم خرابه
فکر کنم امتحان فردام خراااااااااااب


ملی مامانه میکاییل
1 بهمن 90 9:12
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای !!!!
نمی تونم هیچی بنویسم اومدم سری بهت بزنم یهو این خبرو خوندم
خدایا مامانش
دوستممممممممم یعنی الان چی کار می کنه
خذایا این همه التماست کردیم
حکمت تو شکررررررررررر
گریه امونم نمی ده بد شوکه شدم


Dirooz jozve badtarin roozhaye zendegim sabt shod.........
مریم (مامان نخودچی)
1 بهمن 90 9:55
سلام خوبی؟؟؟؟
بهتری؟؟؟؟؟؟
اوضاع حالت خوب شده؟؟؟؟؟
حواست به پسرکوچولوت باشه تو روحیش تاثیر نداری؟؟؟؟؟
بیا وبلاگم به کمکت احتیاج دارم


خوبم مریم جون ، چشم خواهر الان میام.
مامان آريا
1 بهمن 90 14:44
از وقتي خوندم حالم خيلي بده و دلم مي خواد بشينم و زار بزنم خدا به پدر و مادرش صبر بده


الهی آمین.........
مامان محمد پارسا
1 بهمن 90 15:40
مامان نفس طلایی
2 بهمن 90 12:38
خدا بحق این روزای عزیز بهشون صبر بده خدا....


Elahi aamin
مامان کیارش
3 بهمن 90 17:55
روزهاست دارم وبلاگ نفس جون رو می خونم وبرای شفای انار کوچولو دعا می کنم.
حالا که رفته فقط از خدا می خوام به پدرومادرش کمک کنه.
ما همه مون مادریم و درد همدیگر رو خوب می شناسیم .خدا بهشون صبر و آرامش بده.


من هم با تمام وجودم برای آرامش پدر و مادرش دعا میکنم.