مامان شجاع
سلااااااااااااام
محمدرضای نازم ببین چه مامان شجاعی داری!!!
نیم ساعت قبل با رعایت کامل مسائل بهداشتی بخیه های جای دندونم رو خودم در آوردم
آفرین به خودم
امروز عصر من و بابایی نوبت دندونپزشکی داریم( دکترمون قراره عید با خانواده ش برن استانبول ، به
باباییت گفتم احتمالا امشب خرج سفرش رو در میاره) من که قرار شده به جای پلاک که دیگه قدیمی
شده و آزار دهنده ست برای دندون جلو ، از یه روشی به نامههههههههه اٍ اسمش چی بووووووووووود
FRC اگه اشتباه نکنم ، استفاده کنم . باباییت هم دو تا از دندونهاش کار داره(نمیدونم چیکار داره!!)
خلاااااااصه امشب کلییییییییی درگیر دندونیم.
و اما دیروز عصر رفتیم خرید و بنده فقط وقت کردم برای خودم خرید کنم ، شرمنده ام امروز از خجالت
شما در میام . بعد از شام هم رفتیم خونه ی به قول پسری عمه جون کوچیکه و پسری حسااااااااابی
با امیرسینا و محمدطاها (پسرعمه هاش) بازی کرد.
خب دیگه باید برم به کارام برسم .
دوستت دارم یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااا