محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

شازده کوچولو فرمانروای قلب من

تو عزیزمی

میدونی جون منی میدونی عمر منی تو معجزه ی زندگی من هستی پسرم خدا رو هزاران هزار بار شکر میکنم برای وجود نازنینت امشب شب عزیزیه مادر یه جورایی تولدته 6 سال گذشت از اون شب به یاد موندی لحظه لحظه اش یادمه حتی اضطرابش رو میتونم حس کنم توکل کردیم دعا کردیم دست به دامن مادر امام رضا شدم نجمه خاتون تو رو به جان پسرت تو رو به جان پاره ی تنت امشب شفاعت ما رو کن نگذار ناامید بشیم نگذار باز هم دلمون بشکنه رفتیم روی تخت دراز کشیدم دکتر سوالهاشو پرسید از تجربه های قبلیم بالاخره تموم شد "جنینتون سالمه و قلبش ضربان داره" وای خدای من شکرت مهربان من . . پسرم پاره ی تنم همه وجود من خدای دوست داشتنیمون ه...
6 مهر 1391

اون چیه که همیشه تو آسمونه............

عزیزکم همین الان گفتی مامان میخوای یه معما ازت بپرسم ؟؟ بپرس مادر فقط جدید باشه لطفا!! مامااااان اگه گفتی اون چیه که همیشه تو آسمونه و رنگش سفیده ؟؟ گفتم ابره؟؟ نه مامان اون خداست............... و من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گفتم اینو کی گفته مادر ؟؟ خودم میگم مامان ، آخه خدا اون بالاست هیچ وقت هم من نمیبینمش پس رنگش سفیده..... پسر نازنینم ، من تا امروز بهت نگفتم که خدا تو آسمونه یا روی زمین . جا و مکانی برای وجود خدا بهت نگفتم ولی سعی کردم همیشه اون رو حاضر بدونی ، سعی کردم حضور همیشگیش در کنارت رو بهت بگم ، خواستم که تو خدا رو حس کنی نه حفظ ........... خدا رو شکر میکنم برای وجود تو نازنین پسرم گل پسرم رنگ سیاه رو مختص شیطان ...
6 مهر 1391

پسری به مدرسه می رود

عشق مامان ، سلام شما الان توی مدرسه ات هستی و من تک و تنها توی خونه ساعت 7.5 بیدار شدی موقع صبحانه خوردن برات سوره یس رو خوندم با ذوق و شوق لباسهاتو پوشیدی ، جوراب  کفش  همه کاراتو خودت انجام دادی(البته دکمه روپوشت ریز بود خودم بستم) از زیر قرآن ردت کردم و راهی شدیم رفتیم گل فروشی 2 تا شاخه گل گرفتم ، یک گل رز برای مدرسه ات ، یک گل مریم هم از طرف خودم برای شما عشقم آخه گل خیلی خیلی دوست داری رفتیم آتلیه که بسته بود و گذاشتیم برای بعد مدرسه ات شکر خدا اصلا ناراحت نبودی که دارم تنها میزارمت در واقع اصلا به روی مبارکت نیاوردی و این باعث شد خیالم راحت باشه . الهی که موفق باشی عزیزم امیدوارم امروز حساااااابی به...
29 شهريور 1391

(عکسها مال ماهها قبله)

تو عزیزمی تو نفسمی تو جونمی الهی دورت بگردم که بزرگ شدی مادر پر از هیجانم پر از عشقم پر از اظطرابم ............................. فردا عزیز دل مامان قراره بره مدرسه ، جشن دارین مادر ، جشن شکوفه ها الهی که توی همه مراحل زندگیت موفق باشی پسرم خدا کنه من و بابایی بتونیم به بهترین شکل توی مسیر زندگیت همراهیت کنیم مرد کوچک من دنیامو میدم برای یک لبخند تو تو مرد خونه ی منی ، وقتی بابات نیست تو تکیه گاه منی ، مراقب منی یه روزی از اینکه میدیدم خودت میخوای بند کفشت رو ببندی و مستقل باشی سرشار از لذت و شوق میشدم لبخند بزن عزیزکم دنیا از آن توست فدای اون چهره ات بشم ، چقدر دل نگران دندونهات بودم و امروز می...
29 شهريور 1391

کامنت بابایی برای گل پسری

سلام امشب رفته بودم حرم امام حسین (ع) بیاد پسری موقعی که با هم میرفتیم زیارت و اون تو صحن دنبال کبوترا میکرد و کل صحن رو میدویید بودم بلندش میکردم تا ضریح رو زیارت کنه و اونم خیلی با متانت اینکارو میکرد یاد مامانی بودم که یه نقطه مشخص قسمت درب بالاسر آقا مینشست و زیارتنامه میخوند.جایتان خالی البته در کناراون خاطرات شیرین همیشه از طرف شما هم زیارت میکنم مامانی خوبی داری که تو نبود من زحمات زیادی واست میکشه بابایی اگه مراقب دندونات باشی هیچوقت دندونات خراب نمیشه وباعث میشه خیلی قوی و سالم باشی دوستون دارم . 0:29 25 شهريور 1391    
25 شهريور 1391

تولد .................

                                                                        میکاییل نازنینم                                     &nbs...
24 شهريور 1391